۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

نگاهي به کتاب قانون در طب تاليف شيخ الرئيس ابوعلي سينا

شراب از ديدگاه ابن سينا



جستاري که مي خوانيد نگاهي به کتاب قانون در طب تاليف شيخ الرئيس ابوعلي سينا مي باشد؛ که در آن ابن سينا شراب را نه حرام بلکه جايز براي سلامتي دانسته است تا آنجا که در شعري مي گويد:

شراب را چه گنه گر که ابلهي نوشد
گهي به تيغ برد دست و گهي به سوي نجق
چو بو علي مي ناب ار خوري حکيمانه
به حق حق که وجودت به حق شود ملحق
حلال گشت به فتواي عقل بر دانا
حرام گشت به فتواي شرع بر نادان


شراب سفيد و رقيق براي کساني که مزاج گرم دارند خوب است و سر درد نمي آورد و ممکن است بمناسبت رطوبت بخشي، سردرد ناشي از التهاب معده را از بين ببرد و يا سبک تر گرداند. شراب صاف شده همراه انگبين و نان نيز – بويژه اگر قبل از نوشيدن به مدت دو ساعت با هم آميخته گردند-همان کار را انجام دهند.

براي کسي که فربهي و نيرومندي آرزو مي کند، شراب شيرين و غليظ توصيه مي شود، ليکن بايد از بند آمدن ها بر حذر با شد. براي کسي که سرد مزاج و بلغمي است شراب سرخ و کهنه بي فايده نيست و علت آنرا سابقا بيان کرديم. قبل از هضم شدن و سرازير شدن لقمه نبايد مايعي به ميان آيد. اگر غذا بد کيموس باشد نبايد موقع خوردن آن و حتي بعد از هضم آن نوشابه اي خورد زيرا مواد آبکي، ميموس بد را تا نقاط دور دست بدن مي برد. نوشيدن شراب بر روي ميوه و بويژه بر روي خربزه خوب نيست.
نوشيدن شراب بايد با پيمانه هاي کوچک شروع شود و اين روش بهتر از نوشيدن با پيمانه هاي بزرگ تر است. کسي که به شراب عادت داشته باشد چنانچه در هنگام غذا خوردن سه پيمانه سر کشد زياني نمي بيند. اگر به شراب خو نگرفته است و داراي تن سالم است، چنانچه بعد از رگ زدن مقداري از آن بنوشد بي فايده نيست. کساني که بيماري زهره دارند و کساني که ترمزاجند از شراب بهره مي بينند، زيرا شراب زهره را مي راند و رطوبت را پخته مي گرداند.
هر قدرعطر شراب بيشتر، بوي آن در افزايش و مزه آن لذيذتر باشد ، نوع آن بهتر است. شراب بهترين غذا رسان به تمام بخش هاي بدن است. شراب بلغم را مي گدازد، صفرا را از ادرار و مشابه آن بيرون مي راند، سودا را مي لغزاند و آسان بيرون مي کند و بازگشت آن مانع مي شود؛ هر بند آمده اي را بدون اينکه گرمي بيگانه را زياد بکار برد آب مي سازد و مي گدازد. انواع شراب را در جاي خود توصيف خواهيم کرد.
کسي که مغزش نيرومند است و با شرب شراب به آساني مست نمي شود و مغز وي بخارهاي بالا رو و نا پسنديده را پذيرا نيست و از شراب بجز گرماي مناسب مزاج را نمي پذيرد، از تاثير شراب چنان صفاي ذهني بر او دست مي دهد که ذهن هاي ديگر به آن نمي رسد. در اشخاصي که حالت مغز بر عکس آن است، کنش هاي شراب نيز برعکس مي باشد.
کسي که سينه اش بي توان است و در فصل زمستان نفس تنگي بر او عارض مي شودنبايد زياد شراب بخورد و اگر بخورد معده اش نبايد پر از طعام باشد و بايد در غذايش ماده جريان اندازنده اي باشد تا اگر معده از شراب و طعام انباشته شد بيرون براند و بهتر آنست که جهت آسودگي آب انگبين بنوشد و آنرا باز بيرون دهد و بعد دهان را با سرکه و انگبين و رخساره را با آب سرد بشويد.
بدان که: شراب کهنه را بايد در رده داروها قرار داد نه رده غذاها. شراب نو رسيده براي کبد خوب نيست و کبر را بر اثر باد کردن و اسهال دادن به شورش مي اندازد. بهترين شراب ها آن است که نه کهنه و نه بسيار تازه است بلکه در ميانه قرار دارد، صاف است و سفيدي اش به سرخي مي زند، خوش بوست و طعم آن بين ترش و شيرين يعني ميخوش است .
بهترين شراب که شراب شسته نام دارد آن است که سه پيمانه پونه کوهي و يک پيمانه آب را هم بحدي بجوشانند که حجم آن به دو سوم اوليه برسد.
کسي که از خوردن شراب احساس سوزش مي کند بايد بعد از نوشيدن آن انار و آب بمکد و فرداي آنروز در ناشتا شربت افسنطين بنوشد و کمي غذا بخورد و استحمام کند
بدان : شراب آميخته با آب معده راسست و تر مي گرداند و زودتر مستي مي آورد، زيرا آبي که در آن است آنرا زودتر بمقصد مي رساند. شراب آميخته با آب، پوست را صيقل مي دهد و نيروهاي رواني را تشديد مي کند.
کسي که خود را خردمند مي داند نبايد ناشتا، قبل از اينکه اندام هاي تر مزاجش آب کافي خود را دريافت کنند شراب بخورد و نبايد کمي بعد از حرکات دشوار و خسته کننده شراب ميل نمايد، زيرا در اين حالات مغز و پي آسيب مي بينند و ترنجيدگي ، بهم خوردن عقل و يا بيماري ها روي مي آورند و يا مواد دفعي گرم پديد مي آيند.
برخي معتقدند اگر انسان يک يا دو بار در ماه مست شود خوبست زيرا نيروهاي رواني سبکبار ميشود و مي آسايند و ادرار و عرق بيرون مي روند، مواد دفعي مي گدازند و بويژه مواد بيرون ريختني معده آب مي شود و دفع مي گردند.
شراب خوردن خردسالا بدان مي ماند که چوب نازک سوزان را در آتش بياندازند.پيران تا مي توانند بنوشند. جوانان بايد اندازه نگهدارند که اندازه نکوست. شراب مناسب براي جوانان، شراب کهنه و آميخته با آب انار يا آب سرد و اين مانع مي شود که آسيب ببينند و مزاجشان بسوزد...

قانون در طب/تاليف شيخ الرئيس ابن سينا/کتاب اول
ابن القفطي/تاريخ الحکما/چاپ لايپزيک


چگونگي استقرار و شرح جنگها و قتل عام هاي فجيع گسترده براي مسلمان سازي قبايل عربستان / هيچ ايراني و عربي به استقبال دين اسلام نرفتند و مقايسه اعمال و خ

چگونگي استقرار اسلام و شرح جنگها و قتل عام هاي فجيع و گسترده براي مسلمان سازي قبايل عربستان شرح بسيار مفصلي است. هيچکس از ايراني و عرب به استقبال اين دين نرفت و فقط با زور شمشير مجبور به اطاعت شد!). ( براي آگاهي از اين جنگها و قتل عام ها نگاه کنيد به: تاريخ طبري جلد 3 و 4- – مغازي يا تاريخ جنگهاي پيامبر از محمد بن عمر واقدي جلد 1 و 2 و 3 – سيرت رسول الله - (سيره النبي) از ابن هاشم جلد2 با اينحال سخن کوتاه ميکنيم به شرح زير: محمد بن عبدالله به فرستادگان قبيله بني حارث و نيز کلام حباب بن منذر (يکي از اصحاب و ياران نزديک پيغمبر) مي تواند نمونه اي براي شناخت چگونگي استقرار اسلام در شبه جزيره عربستان و نواحي ديگر باشد: در سال دهم هجري (630 م) پيغمبر / خالد بن وليد را براي مسلمان سازي قبيله بني حارث بسوي اين طايفه فرستاد و تاکيد کرد که در صورت عدم پذيرش اسلام با آن جنگ نمايد. خالد (که در قتل عام طوايف عربستان شهرت بسيار داشت) در ملاقات با سران بني حارث ياد آور شد: " اسلام بيآوريد تا به سلامت مانيد" سران بني حارث نيز از ترس قتل عام مردم به اسلام گرويدند و همراه خالد نزد حضرت محمد رفتند. پيغمبر در ملاقات با سران قبيله حارث تاکيد کرد: اگر خالد ننوشته بود که اسلام آورده ايد سرهاي تان را زير پاي تان مي انداختم ! (تاريخ طبري : جلد 4 ص 1256 –1258 ) حباب ابن منذر در چگونگي مسلمان شدن قبايل عربستان خطاب به ياران و سرداران پيغمبر گفت: در سايه شمشير شما کسان (قبايل عربستان) به اسلام گرويده اند! (تاريخ طبري: جلد 4 ص 1246) محمد بن عبدالله ضمن استفاده از شيوه نفاق و دامن زدن به کشمکش هاي قبايل عربي در استقرار اسلام خصوصا" از شمشير و خشونت کساني چون خالد بن وليد (خونخوار) استفاده کرد! خالد از پهلوانان معروف قريش بود که قبل از فنح مکه اسلام پذيرفت و محمد بن عبدالله از مسلمان شدن او شادمان گرديد آنچنانکه او را به رياست سواران منصوب کرد. خالد بن وليد يکي از خشنترين و خونخوار ترين سرداران صدر اسلام بود که در استقرار اسلام جنگهاي بسيار کرد بطوريکه پيغمبراو را سيف الله (شمشير خدا) ناميد. اين شمشير خدا در مسلمان سازي قبايل عربستان و در سرکوب اهل رده (توده هاي عربي که بلافاصله پس از مرگ پيغمبر از اسلام برگشته بودند و مرتد شده بودند) نقش فراوان داشت. * مهم: خالد بن وليد درادامه سرکوبها و قتل عامهاي گسترده بسياري را از فراز خانه ها و بلندي کوهها به زير انداخت و کشت ( همان کاري که هم اکنون دولت نامردان ايران کنوني هم ميکنند) و برخي را نيز در آتش سوزانيد و آنچنان ترس و وحشتي در ميان قبايل عرب برقرار ساخت که همگي به قبول اسلام گردن نهادند! (تاريخ طبري: جلد 4 ص1406 – 1411و 1419 و مقايسه کنيد باروايت طبري در قتل عام ايرانيان توسط خالد در تاريخ طبري:جلد 4 ص 1493 – 1494 و از پرويز تا چنگيز: سيد حسن تقي زاده ص 182 و اسلام شناسي(پرتوي در مطالعات اسلامي ) از علي ميرفطروس ص 42 و 43 و 44 ) اعمال قهر و خشونت در مسلمان سازي قبايل عربستان اگر چه کار ساز بود اما مرگ محمد بن عبدالله (سال 11 هجري قمري=631 ميلادي) و درگيري ها و کشمکش هاي موجود براي جانشيني او به قبايل عربستان فرصت داد تا اعتراض و انزجار خويش را از اسلام ابراز نمايند. به قول عروت بن زبير: وقتي پيغمبر درگذشت هريک از قبايل همگي يا بعضي شان از دين بگذشتند ... و بيشتر مردم در هرجا چنين بودند . ( تاريخ طبري جلد 4 ص 1369) مجالد بن سعد گويد کفر سر برداشت و آشوب شد و هريک از قبايل همگي يا بعضي شان از دين برگشتند (تاريخ طبري جلد 4) مردم غطفان /بحرين/حطم/عمان/يمن/مهره/عک/اشعريان/حضرالموت/بني سليم و ... از اسلام برگشتند و بيشتر مردم در همه جا چنين بودند. ( تاريخ طبري: جلد 4 ص 1354-1464 و کامل ابن اثير: جلد 2 ص 37 – 98 و التنبيه و الاشراف: مسعودي ص261 و روضه الصفا)

ماجرای مرتد شدن کاتب وحی (عبدالله بن ابی سرح) چه بوده است؟

عبدالله ابن ابی سرح که زمانی از نزدیک ترین اصحاب و محارم حضرت محمد در صدر اسلام بود و کاتب وحی بود.پس از مدتی نسبت به کیفیت نزول آیات قران و ماهیت وحی و پیغمبری حضرت محمد تردید کرد زیرا که او چندین بار کلمات و جملات آیات نازل شده را بدلخواه خود تغییر داد و حضرت محمد نیز ان آیات تحریف شده را پذیرفت. این امر شک ابی سرح را برانگیخت.سرانجام ابی سرح در مورد آیه "فتبارک الله احسن الخالقین" (سوره مومنون.آیه14) با پیغمبر اختلاف پیدا کرد او معتقد بود که : " این آیه را من سروده ام و محمد آنرا از من دزدیده است " (سوره انعام.آیه93) اشاره به همین ماجراست. ابی سرح پس از این اختلاف از دین اسلام برگشت و حضرت محمد خون او را حلال ساخت. (تاریخ طبری.جلد 3.صفحه1187)

۱۳۹۰ مرداد ۲۹, شنبه

چگونه اسلام دستور کشتن بیش از دو میلیارد انسان را صادر کرده است؟

ترجمه تحريرالوسيله خمينى جلد چهارم

تتمه اى در مورد احكام اهل ذمه
(گفتار در كسى كه از او جزيه مى گيرند)
مساءله 1 – از يهود و نصارى كه اهل كتاب هستند و هر ملتى كه شبهه داشتن كتاب در آنها هست نظير مجوسيان جزيه يعنى ماليات سرانه گرفته مى شود، و در اين حكم فرقى نيست بين مذاهب مختلفه آنان نظير كاتوليك و پروتستان و غير اينها هر چند كه در فروع و بعضى از اصول مختلف باشند بعد از آنكه همه نصارى يا يهود يا مجوس خوانده مى شوند.
مساءله 2 – حكومت اسلامى جزيه را از ساير فرقه هاى كفار يعنى مشركين مانند بت پرستان و ستاره پرستان و غير اينها نمى پذيرد، چه عرب و چه عجم ، چه اينكه خود را بصاحب كتابى مثل ابراهيم و داود و انبيائى ديگر منسوب كنند و چه نكنند، بنابراين از غير يهود و نصارى و مجوس غير از اسلام آوردن و يا كشته شدن پذيرفته نيست ، و همچنين از كسانيكه در اصل يكى از اين سه كيش را نداشته اند و جديدا يعنى بعد از نسخ شرايع سه گانه بوسيله اسلام به اين كيش ها در آمده اند جزيه پذيرفته نيست و كافر جربى شناخته مى شوند كه يا به اسلام در مى آيند يا كشته مى شوند، چه اينكه قبلا مشرك بوده باشند و چه از فرقه هاى باطل ديگر باشند.

( این یعنی کشتن همه هندیها و ژاپنی ها و چینی ها و…یعنی کشتن بیش از دو میلیارد نفر مجاز شمرده شده و باجگیری از تمام مسیحیان و یهودیان و زرتشتیان٬ یعنی اگر قدرتش را پیدا کنند حتماً انجام خواهند داد. این یعنی گفتگوی تمدنهای اسلامی!؟ و این در رساله همه آخوندها هست و هر روز در حوزه درس داده می شود).
( این احکام را نمی توا نند نفی کنند زیرا احکام واجب اسلام را نفی کرده اند و از اسلام خارج شده اند و اگر هم تایید کنند بر تروریسم در اسلام صحه گذاشته اند।)

البته اين حکم در اديان ديگر هم وجود دارد ولي آن اديان در کشور ما حکومت نمي کنند بنابراين اولويت با اسلام است.
ما با کلمه بي ادبانه و توهين آميز کافر در قران مشکل داريم.
ما با احکام حيواني که در مورد برخورد با کافران در قران آمده مشکل داريم:
1 – بايد کشته شوند (ايه 123 سوره توبه)
2 – با حقارت و ذلت جزيه بپردازند (سوره توبه آيه 29)
3 – گردنشان بريده شود يا اسير شوند (سوره محمد آيه 4)
4 – با آنها نبرد کنيد تا ديگر فتنه اي نباشد و همه به دين خدا درآيند(سوره انفال آيه 39)
5 – دستگير شوند و به سختي کشته شوند (سوره احزاب آيه 61)
6 – دست و پايشان برخلاف يکديگر بريده شود (سوره مائده آيه 33)
7 – نجس هستند (يعني با شاش و گوه برابر هستند) (سوره توبه آيه 28)
8 – انگشتانشان را قطع کنيد و گردنهايشان را بزنيد (سوره انفال آيه 12)
9 - ماه هاي حرام که به سر آمد مشرکان را هرجا که يافتيد به قتل برسانيد از هر سو در کمين آنها باشيد اگر توبه کردند و نماز بپا داشتند و زکات دادند از آنها دست بداريد(توبه آيه 5)